۱۳۹۸ دی ۱۶, دوشنبه

               دنیای مجازی، انسان حقیقی

انسان موجودی خالق و مخلوق است. آفریننده و خلاق و مبدع بسیاری از راهکارها و ابزار هایی است که زیست متعامل اجتماعی وی را تسهیل می کند و ازطرفی می توان گفت مخلوق رویکردی های محیطی می باشد که همواره وی را تحت تاثیر و عملکرد خویش به عکس العمل و کنش و واکنشی وا می دارد که بتواند ایده آل ها و آرمان های خویش را محقق سازد. از زمانی که انسان ها با اتکای به داشته ها و یافته های خویش به برتری خواهی و رجحان طلبی روی آوردند؛ اصطکاک و تقابل و تضادهای اجتماعی را موجد شده که اتصال و پیوندهای درون اجتماعی را بسوی فواصل و رذایل انسانی هدایت کردند. و اما آفرینش و خلق و اختراع انسانی در تداوم تحول و تکامل جامعه و انسان اشکال نوینی از روابط و مناسبات تولیدی و انسانی را برقرار ساخت که با رشد درون زای خویش درک و نیاز انسانی را فزونی بخشید.
تکنولوژی با رشد درونزای خویش«اتوژن» در رشد و بینش و نگرش انسانی به حیات و تعاملات زیستی نقش بارزی را ایفا کرده و می کند. ولی حیات اقتصادی اجتماعی با اتکای به بسیاری از پارامترها و معیارهای زیست اجتماعی که بر سیادت و سیاست استوار است؛ از پاسخگویی به نیازها و الزامات فاصله گرفته و قادر به رفع حوائج و الزامات انسانی متناسب با درک و آگاهی های وی که تحت تاثیر مداوم تحولات دانش و فن قرار دارند؛نمی باشد. این فرایندی است که مطالبات انسانی را برای ایجاد یک تعادل و تطابق بسوی تقابل و تضاد حاد اجتماعی سوق می دهد. جنبش ها، شورش ها و انقلابات از همین منشاء تغذیه می شوند و بسترهای یک تعامل مفهوم تر و متکامل تر را تدارک می بینند.ولی همواره این حرکت های اعتراضی بربستر آگاهی های کاذب نهادین و تکاثر و تنوع درک و دریافت های آدمی از روندهای محیطی، عموما به نفع طبقات برتر اجتماعی مصادره به مطلوب شده است.
تکامل تکنیکی یعنی درنوردیدن ضرورت های طبیعی اجتماعی، وبهره گیری از مکانیزم های نوین دانش و فن، همواره دریچه های نو و مبدعی را برای زیست انسانی به همراه داشته است. ولی دارندگان قدرت و مکنت همواره این توانمندی های تکنیکی را به ابزاری برای اعمال قدرت و کسب ثروت خویش مبدل ساخته و توده ها را از دسترسی لازم و مکفی ره آوردهای آن محروم ساخته اند. پویایی اندیشه آدمی همراه با خلاقیت و آفرینش های نوین همواره محل تلاقی متحجران و تحول خواهان بوده که تاریخ تحولات اجتماعی را‌رقم زده است. و تاریخ همواره به نفع تحول و تکامل رای داده و واپسگرایان و متحجرین را در پس تمایلات و تمنیات پست و دنی شان زمینگیر ساخته است. و اکنون نیز واپسگرایان و پنداربافان با تکیه بر ابزار و امکان تلاش بی سرانجامی را در برابر خواست و نیاز جامعه و انسان آغاز کرده اند که در مغاک تیره و ظلمانی ایده و عمل خویش، نظاره گر سقوط حتمی‌خویش خواهند بود. البته تمامی روندهای تحولات تاریخی با مبارزات و از خودگذشتگی انسان های آگاه و بیدار محقق شده است و اکنون نیز بیرون از دایره مبارزات اصولی و پیگیر قابل حصول نخواهند بود.
در ارتباطات تنگاتنگ اجتماعی دنیای حقیقی نمود دارد که بیواسطه دستاوردهای تکنیکی هویت یافته و مناسبات اجتماعی را در چارچوب عرف و عادت شکل داده است.فضایی که حقیقت انسانی در باورهای کذب و معیوب امکان فروکاستن هنجارهای اجتماعی را دارا می باشد. با رشد و توسعه دامنه دانش و فن، مناسبات اجتماعی اشکال نوینی یافته وملزمات حیات عمومی نیز دگرگونی پذیرفته است. این تغییر و تحول، ارتباطات درون اجتماعی و پیوندهای انسانی را اشکال نوینی بخشید که ضمن تسهیل مراودات و مکالمات، مقیاس و معیارهای نوینی برقرار ساخت که امر حقیقی را در واقعگرایی ذاتگرایانه اجتماعی تحلیل برد. بویژه زمانی که ابزارهای ارتباطی و رسانه ای فضای تبادل و تبدیلات درون اجتماعی را به اشغال خود در آورد. چرا که انسان حقیقی، فضای مجازی را در برابر خود گشود و با آن عرصه نمود های عینی و ذهنی را در نوردید.
فضای مجازی، فضای سیالی است که تراکم اطلاعات و پردازش داده ها در آن می توانند روندی کاذب یا حقیقی داشته باشند. براین اساس ابزار کارآمدی برای افزایش آگاهی عمومی و وسیله فرافکنی برای صاحبان قدرت و مکنت بمنظور تخریب و تحدید فضای مستعد تحول و دگرگونی می باشد.در واقع دنیای مجازی، هویت حقیقی و کاذب بازسازی شده نمودهای محیطی است که بر وارونگی دریافت ها و یا فزونی آگاهی های واقعی اتکا دارند. پس دنیای مجازی عرصه مانور حقیقت و واقعیت است که ضمن شفاف سازی بسیاری از رویکردهای غیر شفاف اجتماعی، می تواند تحت سیطره سلطه و توتالیتاریسم اقتصادی اجتماعی به عنصر بازدارنده رشد و بالندگی جامعه و انسان عمل کند. بنابراین در دنیای مجازی، حقایق و واقعیت های حیات اجتماعی، می توانند در پس تمنیات و رذایل انسانی هویت مخربی پیدا کنند.
دنیای مجازی بازتاب رویکردهای واقعی محیطی است که در پس وقوع واقعه می تواند بصورت کاذب و یا حقیقی نمود یابد. بنابراین عرصۀ غلو گویی، دروغگویی های بی بدیل، مجیز گویی ها، بزرگ کردن ها و کوچک شمردن های غیرواقع و همچنین حادثه سازی ها و حادثه پردازی هایی است که تصنع و تمتع در فضای عمومی را با تظلم و تلاطم در می آمیزد. براین اساس اگرچه به ابزاری برای فشار و تعدی قدرت و مکنت مبدل شده است ولی در پس رذالت ها و رقابت های کور و مشمئزکنندۀ نظام سلطه سرمایه، به شفاف سازی و آگاهی بخشی جامعه در راستای عملکرد تخریبی و ناانسانی سلطه سرمایه نیز مبادرت می کند. واین همان روند بارز تاریخی است که نظام سلطه سرمایه مرگ تدریجی خویش را همراه با تکامل فن و تکنیک تدارک می بیند. مرحله ای که ره آوردهای دانش بنیان همچون هوش مصنوعی، انواع ربات ها برای اتوماتیزه کردن خطوط تولید و یا کارهای خدماتی، و همچنین تسهیل تداخل و تفاهم فرهنگی و آموزشی و تربیتی، همگی نوع جدیدی از روابط و مناسبات اجتماعی را شکل داده و می دهند که سازه های حاکم، قدرت همگرایی و همسویی با آن ها را دارا نمی باشند. بنابراین دنیای مجازی با بازسازی واقعیات موجود برای دگرگون سازی زندگی حقیقی انسان ها مفهوم می یابد.
در دنیای مجازی، تفکر ملغمه ای از حقیقت و واقعیتی است که در نوسانات نبض زندگی، ازقدرت قضاوت و داوری لازم پیرامون رویکردهای محیطی برخوردار نیست. بنابراین با سلطه فضای مجازی بر زندگی اجتماعی، تشتّت و تکرار برای پرکردن خلاءواقع اندیشی و حقیقت پرهیزی تمامی فضای اجتماعی را فرا می گیرد.براین اساس مرزها مخدوش و انسان حقیقی درجستجوی معنای واقعی حیات خویش، بدنبال مفهوم سازی های بی بدیل، عرصه تبهکارانه زیست جمعی را در تقاضا و تمنای بی ریشه و بی پایه فرو می بلعد. زیرا دنیای مجازی دنیای جدیدی است که از قاعده و قانون جدید و مورد لزوم تبعیت نمی کند و برای پیوند با زندگی حقیقی انسانی از مبادی و مجاری بی هویت و کاذبی بهره می گیرد که بتواند کمبودها و نارسایی های گذر زندگی را در خود تحلیل برد.
در هم تنیدگی دنیای مجازی با زندگی حقیقی بارزه های هویتی انسانی را درجستجوی مفاهیم و مضامین با معانی نوین حیات به تکاپو وا داشته است.هویتی که یک خط فاصل بارز و شفاف با ارزش ها و اصالت های گذشته داشته و در تضاد و تقابل با رکود و سکوتی است که پایایی و پویایی و شدن و گشتن جامعه و انسان را به مخاطره انداخته است. دنیای مجازی در برابر حقیقت وجودی انسان قدرت اعمال و اجبار را فاقد می باشد؛ چرا که نیروی خلاقه آدمی قادر است؛هرگونه سرکشی و عصیان دنیای مجازی را کنترل و در راستای مصالح و منافع انسانی هدایت نماید. بسیاری بدون توجه به حقیقت وجودی انسان و توانمندی های ذاتی اش، می پندارند که مصنوعات دنیای مجازی میتوانند به تخریب و تهدید حیات انسانی مبدل شوند. آنچه که می تواند حیات انسانی را مورد تخریب و تهدید قرار دهد؛ همانا قدرتمداری و سیادت طلبی آدمی است که با سوءاستفاده از دستاوردهای انسانی، حیات اجتماعی انسانی را در مخاطرات مداوم خود دارد. بنابراین در یک دنیای سالم و بدور از سیادت و سیاست، دستاوردهای دنیای مجازی به ابزاری برای زیستی مطلوب و محبوب انسانی مبدل می شود. پس بجای نگرانی برای دستاوردهای نوین دنیای مجازی بایستی با عوامل و عناصر خطر ساز و خطرآفرین به مقابله بنیادین پرداخت.
دنیای مجازی عرصه تقابل و تنازل اندیشه و عمل انسانی است که تنوع و گوناگونی نگاه و نظردر آن انتخاب و اجتناب را در نمودهای سهل انگارانه و مغفولانه بسوی نوعی بالبشویی و هرج و مرج گونگی تعامل و تامل سوق داده است. کثرت و تنوع ارتباطات و اطلاعات و سهولت دسترسی بدان ها، به تن آسایی و کم اندیشی اندیشه میدان عمل داده و روند تبیین و تحلیل رویکردهای محیطی را در لفاظی ها  و یا کم فهمی ها و بدفهمی ها، از درک واقع روند های محیطی دور ساخته است. براین اساس عدم انسجام فکری، بلاهت گویی ها و اتکا به دیگران برای بیان و نظرات پیرامون رویدادهای محیطی به امری عمومی مبدل شده است. روندی که حقیقت وجودی انسانی را ملعبه برخی دریافت های خفیف و سخیف نموده و گذار به نمودهای الزام و نیاز را در بوته اجمال قرار داده است. چرا که دنیای مجازی ملغمه ای از تراوشات و تاملات فکری گذشته و حال است که بدلیل وسعت و گستردگی دامنۀ اشتغالات ذهنی و فکری، الزام و نیاز آینده در خصایل و رذایل محصول تیرگی افق آدمی در ابهام و ایهام های گذر کنونی حیات، از نظر دور مانده و یا در توهمات کلامی و سیاسی جای خوش کرده است.
دنیای مجازی مبدع و موجد نوعی کنش های خودجوش اجتماعی می باشد که عموما بدلیل پراکندگی آرا و نظرات و نبود یک تاکتیک و استراتژی مشترک مبارزاتی،نتیجه ای ملموس و مورد انتظار ازآن حاصل نمی شود.این جوشش و خیزش که نمود پایایی و پویایی ذاتی حقیقت انسانی می باشد؛ برخلاف نظر برخی ها که با عنوان نظریه«ضد سیستمی»1 به بحث و فحص پیرامون آن نشسته اند؛ محصول بی اعتمادی توده ها از نخبگان و رهبران احزاب و سازمان های«چپ و راست» می باشد که در طول حیات مبارزاتی، جامعه های انسانی را در بن بست ها و نابسامانی های اقتصادی اجتماعی رها ساخته اند. دنیای مجازی ابزار پیام و پیوند انسان های حقیقی برای همبستگی و پیوستگی پیرامون هنجارها و ناهنجاری های محیطی محسوب می شود. ضمن اینکه ابزار سلطه گران و مستبدین برای تحریف، تحمیق و تخریب نمودهای واقع و غیرواقع حیات اجتماعی انسانی نیز می باشد. اگر چه قدرتمداران و چالش گران با آزمون و خطای مداوم خویش، بدلیل ناتوانی ذاتی عرصه را به نفع جامعه و انسان وامی نهند؛ ولی با ایجاد وقفه های تاریخی روند تحولات و دگرگونی های اجتماعی را کند می سازند.
نتیجه اینکه:آفرینش های آدمی برای ساختن و شدن، روند تحولی و بهینه سازی روابط و مناسبات اجتماعی را تسهیل می کند. خلق تکنیک های نوین بهره گیری از منابع و مواهب طبیعی اجتماعی، از ویژگی های بارز انسانی است که امکان تعامل بهتر و بیشتر و همچنین خلق نیازهای نوین را فراهم می سازد. براین اساس تکنیک ها در یک فراگرد درونزای خویش،روند پیوند و ارتباطات انسانی را توسعه بخشیده اند.یکی از بارزه های نوین تحول تکنیکی، دنیای مجازی است که عرصه نمودهای حقیقی و کاذبی است که در تبادل افکار برای آگاهی بخشی و یا در فرافکنی برای توجیه و تاویل رذایل و خصایل پست و دنی انسانی نقش برجسته ای دارد. دنیای مجازی محصول تکاپو و تعالی انسان حقیقی است و حقیقت انسانی در مبارزه با کج سازه های دنیای مجازی از قدرت ذاتی و درونی برخوردار است که در غیاب رذایل و خصایل زشت و قبیح کنونی انسانی، قادر است دستاوردهای دنیای مجازی را در راستای اهداف و آرمان های متعالی انسانی هدایت کند. اکنون صاحبان قدرت و مکنت، دنیای مجازی را بصورت ابزاری برای تاخت و تاز به منافع و مصالح عمومی برای تحمیل وتکمیل اهداف و پروژه های ناانسانی خویش بکار می گیرند.ابزاری که در جهت دهی آرا و نظرات و تحمیق و تحقیر توده ها نقش برجسته ای بعهده دارد. حتی روشنفکران و نخبگان را نیز در گذرگاه ها و پیچش های چالشی گذر اجتماعی تاریخی، با خود همراه ساخته و از اهداف و آرمان های متعالی و انسانی دور می سازند. پس بایستی بده و بستان های مرگ و زندگی بین توتالیتر های اقتصادی و سیاسی را که اکنون عرصه تاخت و تاز گسترده ای را برای اغفال و اشغال  مردم و اذهان آغاز کرده اند؛با تدبیر و درایت خاص، بسوی مبارزات واقعی و اصولی هدایت کرد.

          اسماعیل   رضایی
           06/01/2020
               پاریس


1آقای شیدان وثیق اخیرا در یک بحث نسبتا طولانی شبه آکادمیک تلاش کرده اند مثل همیشه با استعانت از نظرات دیگران حرکت های خودجوش توده ها در سطح جهانی را با نظریه«حرکت ضد سیستمی» تبیین و تحلیل نمایند. نظریه ای که صرفا یک توهم سیاسی و یا یک بیان صرف روشنفکرانه است که در بن بست ها و ناکامی های مداوم مبارزاتی، ره به روشنایی می جوید. درحالی که این ویژگی بیانگر یک بی اعتمادی عمیق و عظیم است که مدعیان آزادی و رهایی با عملکرد و رویکردهای غلط و بی تناسب خود در طی زمان بدان دامن زده اند. این حرکت های خودجوش اصولا خواهان یک تعادلی هستند که نظام سلطه سرمایه در مرحله کنونی از گذر تاریخی خویش که با شاخصه نئولیبرالیسم قابل بررسی می باشد؛ یک فاصله عمیق و روزافزون طبقاتی را موجد شده و با تعمیق دم افزون فقر و فاقه یک عدم تعادل شکننده و انهدامی را بوجود آورده است.عدم درک و شناخت مراحل گذر تاریخی نظام سلطه سرمایه،گام های سکتاریستی را عمومیت بخشیده که نتیجه آن بی اعتمادی و یاس توده ها در تکیه به نخبگان و رهبران احزاب و سازمان ها می باشد.این ناهنجاری تنها با اعتماد سازی مجدد از طریق درک و شناخت الزام و نیاز کنونی جامعه های انسانی بسوی هنجارها و بهینه سازی ارتباطات بین انسان ها امکان پذیر است. این امر خود نیازمند شناخت و فهم مرحله کنونی گذر تاریخی نظام سلطه سرمایه برای یک مبارزه حقیقی و موثر می باشد.در مورد سوسیال دموکراسی، دموکراسی و مردم نیز بحث ها از درک واقع مفاهیم و مضامین کنونی جامعه های انسانی دور بوده و از درک و فهم محتوایی و مضمونی مفاهیم الزام و نیاز کنونی جامعه و انسان تبعیت نمی کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر