پول
روابط و مناسبات انسانی تابعی از روندهای تحول و تکامل اجتماعی است که نقش برخی از نمودهای اکتسابی در ارتباط با قدرت و ثروت برجسته می باشند.پل ارتباطی بین انسان ها و تعاملات اجتماعی تابعی از نیاز و قدرتی است که عوامل ارتباطی برای آنها فراهم می سازند. عواملی که ضمن ارضای تمایلات و تمنیات نهادین، به امنیت قدرتی و امتیازات اجتماعی وی نیز توجه لازم را دارند. در سازوکارهای طبقاتی اصولا مشروعیت بخشی به قدرت و جایگاه اجتماعی، نیازمند تکیه بر اکتسابات و امتیازاتی است که بر برخی از شاخصه های ابداعی و اختراعی متناسب با روندهای تحول و تکامل جامعه و انسان استوار می باشند.از زمانی که انسان ها در روند تکامل تاریخی، ارتباطات اجتماعی خویش را بر مبنای مبادله و تبادل داشته ها و استحصال های خود برای رفع نیاز و احتیاجات زیستی اش آغاز کرد؛تدریجا برخی نمودهای واسطه ای چون پول به تنها معیار ارزشی در روابط و مناسبات اجتماعی خود را تثبیت کرد. بدین مضمون که تنوع و تکثر تبادل کالایی جای خود را به عنصر یگانه ای سپرد که ضمن تجمیع ارزش های کالایی در خود، در شکل دهی مناسبات نوین قدرتی در ساختار های طبقاتی نقش اصلی و اساسی را در بر داشته است. جهانشمولی این پل ارتباطی و مشروعیت بخشی به اکتسابات مجازی برای تنظیم و تحکیم روابط و مناسبات فردی و درون اجتماعی، انسان ها را نسبت به یکدیگر بیگانه و بسوی کنش های نامطلوب اقتداری و انقیادی هدایت کرد.
پول
به عنوان تسهیل کننده مبادلات کالایی در روند تولید کالا و خدمات از
جایگاه ویژه
ای نسبت به فرماسیون های ماقبل خود برخوردار گردید. پول روند کمی توسعه و
تکامل کیفی روابط و مناسبات نامطلوب گذشته را به عامل برتری و تحقیر و
تسخیر
در بین انسان ها مبدل ساخت.از زمانی که پول به عنوان وسیله مبادله کالا و
خدمات، به ابزار غالب مراودات و معاملات اکتسابات مجازی محیطی تبدیل شد؛
بسیاری از روندهای معمول و مطلوب روابط و مناسبات اجتماعی، در انباز و
تراکم انگل وار پول، از زیست جمعی متعامل و متناسب با روند تکامل و تحول
جامعه و انسان فاصله گرفت. پول مقوّم و محکّم مالکیت بر ابزار تولید و
دارایی های منقول و غیر منقول به نفع ساختار سرمایه، و بر علیه منافع
محرومان و زحمتکشان گام برداشته و می دارد. براین اساس در یک جامعه طبقاتی،
نادان
پولدار بر دانای بی پول ارجحیت داشته و دارای مقبولیت اجتماعی بیشتری می
باشد. پول فاصله ایجاد می کند؛ نفرت و انزجار می پراکند؛ کینه و عداوت را
به جای دوستی و مودت می نشاند.مرگ و نیستی را ارمغانی است از زورمداری پول
در روابط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی که نادان پولدار، دانش و فن محصول
دانایی را برای فروکاستن حیات انسانی در منجلاب شرارت و بدنامی بکار می
گیرد. پول ابزار کیفر و عقوبت کسانی است که تحت القائات کاذب و دروغین
ساختار معیوب و مطرود طبقاتی، خود را از نعمات اجتماعی و حقوق طبیعی و
انسانی محروم ساخته اند.شاکله های ارزشی پول در نظام سلطه سرمایه بر
استثمار، استعمار و فقر روز افزون و مزمن آحاد مردم برای انباشت و تراکم
هرچه بیشتر آن بنا شده است.
پول
ارتباط تنگاتنگی با انقباض و انبساط بحران زایی سرمایه در روند تحول و
تکامل اقتصادی و اجتماعی دارد. براین اساس روند زیست اجتماعی و انسانی را
همواره زیر افت و خیزهای ارزشی کاذب خود از روایی و رسایی لازم باز داشته
است. پول نسیان انسانیت است در برابر شقاوت و جنایتی که بنیان های آن بر
پول بنا شده است. همراهی با پلیدی و تباهی جامعه و انسان نتیجه اتکا به پول
است که ساختار طبقاتی آن را به عنوان تنها و یگانه عنصر ارزشی جامعه های
انسانی نهادینه ساخته است. پول با دروغ، چاپلوسی، ریا و تزویر درآمیخته تا
توجیه گری و حصول آن را ممکن سازد. بنابراین پول، شایقه زیستن را در شائبه
های توهم و تخیل وانهاده است. بدین مضمون که انسان ها با توجه به علقه های
زیستی خود، تحت تاثیر توهمات القایی ساختار طبقاتی به هر ترفندی برای کسب و
انباشت هرچه بیشتر پول روی آورده اند. فرایندی که ذهن و اندیشه را در سراب
کسب ثروت و قدرت از مبارزه با پلشتی ها و پلیدی های زیستی کنونی بازداشته
است.
پول،
افزونخواهی ها و بیشتر داشتن های غیر ضرور را بین انسان ها توسعه داده؛ و
دامنه چشم و هم چشمی و رقابت های کور و غیر متعارف را فزونی بخشیده است.
چرا که انسان ها با پول مقایسه شده؛ نه با وزن و ارزشی که برای جامعه و
انسان در بر دارند. براین اساس هرکس پول بیشتری داشته باشد؛ از وجهه و
اعتبار اجتماعی و زیستی بیشتر و بهتری برخوردار می باشد. روندی که ریشه
تبعیض و نابرابری و بی عدالتی را توسعه و تداوم بخشیده و پول را چنان عنصر
مقدسی جلوه گر ساخته که تمامی امور قدسی و ربانی تحت فرمان آن و برای
انباشت و تراکم هرچه بیشتر، کمر به خدمت پول و پولدار بستند. اکنون دیگر
پول هیچ روزنه و منفذی را برای نظاره و تنفس بدون پول باقی نگذاشته است.
چنان عرصه های متنوع اجتماعی با پول فتح شده است که حتی ناباورترین انسان
ها به انباشت و انباز پول برای زیستن را در دایره اجبار و ادبار برای زیست
معمول اجتماعی به تکاپو و جستجوی آن وا داشته است. چرا که پول در ساختار
طبقاتی عامل اصلی و اساسی تامین نیازهای بیولوژیک و حفظ شئونات انسانی در
تعاملات اجتماعی محسوب می شود. بنابراین پول قلب واقعیت است و وارونگی
دریافت های انسانی برای پر کردن خلا هایی است که ساختار معیوب طبقاتی برای
انسان ها به ودیعه گذاشته است. تمامی بارهای احساسی و عاطفی، علمی و فرهنگی
و اندیشه و عمل انسانی در تار و پود و حوزه و حریم پول معنا پیدا می کنند.
این چنین است که انسان ها در ترور و وحشت، نیستی و فنا و تبعیض و دوگانگی
مشی و منش تداوم حیات می دهند. بنابراین یکی از مبرم ترین وظایف انسان ها
برای رهایی از شوربختی و فلاکت کنونی، برگرداندن پول به جایگاه اصلی اش
همانا به عنوان عنصری برای تسهیل مبادلات کالا و خدمات می باشد.
پول
دامنه انحصار و انحصار گری را برای اندوختن و تراکم بیشتر توسعه بخشیده
است. روندی که تعامل اجباری و اختیاری اجتماعی را بسوی تقابل و تجاهل هدایت
کرده است. تقابل برای حذف و حد دیگران برای داشتن بیشتر و تجاهل ناشی از
تاثیرات القائات محیطی برای توجیه و تاویلات چرایی این تقابل نامتعارف در
تعاملات زیست جمعی می باشد.در این راستا، تئوریسین های بورژوازی می آموزند؛
می بینند و شاهد تمامی جفا و ستمی هستند که ساختار طبقاتی بر انسان ها روا
می دارد؛ ولی تحت آموزه ها و القائات کاذب و دروغین نهادین این ساختار
متعدی به حیات جمعی، به توجیه و تفسیرهای غیر واقع رویکردهای انحصارات پولی
و مالی مبادرت می ورزند. چرا که، اگرچه بسیار آموخته اند؛ ولی فاقد درک و
شعور وافی و کافی برای درافتادن با ستم و تعدی که حیات و ممات انسان ها را
نشانه گرفته است؛ می باشند. برای اینکه آموزش کلاسیک تابعی از الزام و نیاز
ساختار غالب می باشد که انسان ها را مطابق با نیازهای خود مغزشویی و تابع
امیال خود وارد عرصه های متنوع اجتماعی می نماید. در حالی که درک و شعور
تابعی از روندهای واقع محیطی است که فارغ از آموزه ها و القائات کاذب
ساختار طبقاتی در برابر روندهای نامتعارف محیطی موضعی ساختارشکنانه می
گیرد.
انسان ها می آموزند؛ کشف و اختراع می کنند؛ ضرورت های طبیعی و اجتماعی را برای رفاه و آسایش انسان ها در می نوردند؛ ولی تمامی این دستاوردها با قدرت پول مصادره به مطلوب شده و بر علیه انسان ها به کار گرفته می شوند. زیرا، بردگان پول به صف شده اند؛ تا فضای کافی برای حجم اندوخته ها را فراهم سازند و هرگونه فریاد، اعتراض و حق طلبی را در گلو خفه و سرکوب نمایند.چرا که بدآموزی انسان ها را تابعی از بدسگالی های محیطی ساخته و بسوی هدم و حد همنوع و همزاد خود هدایت کرده است. براین اساس مطمئن ترین و شاخص ترین مامن و پناهگاه پول، ضمن آموزه ها و القائات کاذب ساختار طبقاتی، خرافه های دینی است که با تحمیق و تفسیق انسان ها، بسترهای مستعد و مساعدی برای هجمۀ پول به شئونات انسانی را فراهم ساخته است. بنابراین، در ساختار طبقاتی اینگونه القاء شده و طوری تنظیم و تقویم گردیده است که بدون تصور و اتکای به پول، سامانه های زیست انسانی قابل دوام و بقا نیست. ترویج و توسعه دامنه این نگاه معیوب و مخروب، روابط و مناسبات انسانی و اخلاقی را در سراشیبی زوال و سقوط قرار داده است.
پول
عنصر بی بدیل شکاف طبقاتی است که با خود تمامی تصادمات و تضادهای درون
اجتماعی و بین انسانی را حمل می کند. جنگ و خونریزی، ترور و وحشت، فنا و
نابودی انسان ها زیر هجمه جنگ افروزان و فقر و فاقه ناشی از شکاف های
طبقاتی تعمیق شده و... همگی محصول هژمونی پول بر سرنوشت انسان ها است که
سایه شومش تا زوال و فروپاشی ارزش های کاذب برآمده از پول تداوم خواهد
داشت. درک حجم مسئولیت سنگینی که اکنون بر دوش انسان ها در برابر وسعت و
گستردگی فاجعه های پیشٍ روی قرار دارد؛ از قوه تصوّر و تخیّل خارج است.
اکنون کسانی که هژمونی ثروت قدرت شان در شرف سقوط ناشی از تکامل تاریخی می
باشد؛ در تلاشی بی سرانجام، فنا و نابودی بشریت را در پیش گرفته اند. چرا
که پول ضمن ایجاد بنیان های فساد و تباهی، خود نیز برای تراکم و انباشت
لجام گسیخته به گردش بی رویه ابزار و تکنیک انهدامی و مرگبار وابسته شده
است. پس بایستی با تمام توان و عزم و ارادۀ خستگی ناپذیر و یکپارچه و با
قلم و قدم در برابر این خباثت و شرارت ایستاد و تسلیم نشد. در این نبرد
سرنوشت ساز است که انسان ها قادرند یک قدم از سن تقویمی خود به نفع سن عقلی
فاصله گرفته و فضای زیستی نوین و مطلوب تری را برای خود و آیندگان رقم
بزنند.
نتیجه اینکه: پول یکی از سنجه های ارزشی انسان ها در روابط و مناسبات اجتماعی است که به عنوان عنصر واسطه ای در تبادل کالا و خدمات نمود یافت. با رشد و بالندگی جامعه و انسان بر بستر تکامل و پیشرفت نیروهای مولده، انباشت و تراکم پول از طریق استثمار انسان ها و استعمار ملت ها ابعاد نوینی یافت. فرایندی که پیوند انسان و پول را به امری اجتناب ناپذیر و حتمی در گذران زیست اجتماعی مبدل ساخت. پول به عنوان منبع ایهام و ابهام در ساختار طبقاتی تمامی ارزش های اصیل و انسانی را در ارزش های کاذب فروبلعید؛ و با دروغ و فریب و ریا، دامنه نفرت و کینه و تزویر و دشمنی را همراه با رقابت های کور و آموزه های القایی کاذب ساختار طبقاتی توسعه بخشید. روندی که سنجه های ارزشی و اعتباری انسانی را در غنا و فقر مادیت پول فروکاست؛ و در مقایسه و مراودات اجتماعی پولدار نادان از ارج و قرب بیشتری نسبت به بی پول دانا برخوردار گردید. این روند ضمن تحلیل ارزش های انسانی در نمودهای کاذب اکتسابی، بسترهای تقابل و تضاد های درون اجتماعی و بین انسانی را تدارک دید. هژمونیت پول بر سرنوشت انسان ها، دامنه جنگ و خونریزی را برای حفظ هژمونی و تداوم قدرت منبعث از پول را افزایش داد. اکنون حفظ هژمونی از طریق پول و کسب پول با تخریب طبیعت، جامعه و انسان ابعاد فاجعه باری به خود گرفته است. پول منبع و منشاء انحصار و انحصار گرایی و فزونخواهی های بی حد و حصری است که بشریت را در سراشیب سقوط و نزول و فروپاشی اجتماعی قرار داده است. بنابراین مسئولیت سنگینی بر عهده انسان ها برای مبارزه بی امان و خستگی ناپذیر در برابر قدرت انهدامی ناشی از انباشت و تراکم انگل وار پول، قرار دارد.
اسماعیل رضایی
پاریس
25:07:2023